داستان پر فراز و نشیب چای؛ از امپراطور چین تا محمد میرزای کاشفالسلطنه!
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۴۲۸۹۵
وقتی صحبت از چای به میان میآید، کمتر کسی پیدا میشود که همان لحظه دلش نخواهد یک استکان چای لبسوز، تازهدم و خوشرنگ مقابلش نداشته باشد. چای بهخصوص در میان ایرانیان نوشیدنی بدون رقیبی است که سالهاست یکهتاز میدان است و در فصل گرما و سرما همچنان محبوبترین و دلانگیزترین نوشیدنی برای رفع عطش است.
به گزارش فرادید، یک استکان چای همیشه بهانه بسیاری از گفتگوهای دوستانه، دورهمی، درد و دل و رازهای نگفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درباره اختراع چای داستانها و افسانههای مختلفی در تاریخ وجود دارد؛ اما میتوان با اطمینان گفت که مورخان منشا پیدایش گیاه چای را کشورهای آسیایی بهخصوص چین و هندوستان میدانند. مطابق یکی از افسانههای چینی در حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، امپراطور چین به نام «شن نونگ» زیر درختی در باغ نشسته بود و فنجان آب جوشی به دست داشت.
در همین لحظه باد میوزد و برگی از درخت چای که بالای سرش بود، داخل فنجانش میافتد. شن نونگ بعد از خوردن محتوای داخل فنجان به این نوشیدنی علاقهمند میشود و میگوید: این نوشیدنی مانند مایعی است که از همه قسمتهای بدن عبور میکند.
افسانههای هندی نیز درباره اختراع چای وجود دارد که کشف گیاه چای را به اهالی هندوستان نسبت میدهند. طبق یکی از افسانههای هندی شاهزاده «دراما» که موسس مدرسه «آئین ذن» در هند بود، برای یاد گرفتن اصول کاملتر این آیین به چین سفر کرد. او در حین مراقبه با خودش عهد بست که به مدت ۹ سال نخوابد و به جای خوابیدن به تفکر و مراقبه بپردازد. سرانجام نتوانست مقاومت کند و روزی پلکهایش روی هم قرار گرفتند. او که بسیار از دست خودش عصبانی بود، پلکهایش را برید و روی زمین انداخت. بعد از مدتی از جای پلکهایش روی زمین، درخت چای رویید و مردم هند معتقد بودند این درخت هدیهای آسمانی برای کسانی بود که اهل مراقبه بودند.
اما از افسانههای مربوط به پیدایش چای که بگذریم، تولید چای از برگ درختچههای کاملیاسیننسیس در کشور چین از قرن چهارم شروع شد و تا قرن هشتم به رونق رسید. در این زمان مردم چین که در ابتدا چای را به عنوان نوشیدنی دارویی استفاده میکردند، کم کم از چای به عنوان یک نوشیدنی نشاطآور در طول روز استقبال کردند.
امپراطور وقت چین در آن زمان به صورت کامل بر روند تولید و آماده کردن چای نظارت داشت و قوانین خاصی را برای جمعآوری برگ درخت چای وضع کرد. یکی از این قوانین سختگیرانه این بود که زنهای جوان باید به چیدن برگها میپرداختند و قبل از شروع کار نباید سیر، پیاز و غذاهای ادویهدار میخوردند تا مبادا انگشتهایشان بو بگیرد و برگهای چای را آلوده کند.
سالها بعد یک نویسنده چینی به نام «لویو» اولین کتاب مستند را درباره چای با نام «چاچینگ» نوشت و به این صورت دولتهای اطراف چین نیز با چای آشنا شدند. ازجمله آنها راهبان بودایی ژاپنی بودند که بعد از سفر به چین گیاه چای را به کشورشان آوردند و مورد استقبال بسیار زیاد مردم ژاپن قرار گرفت. ژاپنیها به قدری به نوشیدن چای علاقه پیدا کردند که اتاقهای خاصی را برای سرو چای در حیاط خانهشان اختصاص دادند و در اواخر قرن پانزدهم مراسم ویژهای را به نام چانویو برای سرو چای پایهگذاری کردند. چای ژاپنی در مقایسه با چای چینی مزه شیرین و قویتری داشت.
درباره تاریخچه چای در اروپا باید گفت که پای این نوشیدنی خیلی دیر به این قاره باز شد و آشنایی با آن به اواخر قرن شانزدهم میلادی میرسد. هرچند بازرگانان پرتغالی برای اولین بار به نوشیدن چای روی آوردند؛ درنهایت تاجران هلندی در سال ۱۶۰۶ میلادی تجارت بوته چای را از جزیره جاوه در چین آغاز کردند و بعد از آن خیلی زود این نوشیدنی محبوب در اروپا رواج پیدا کرد. اما در میان کشورهای اروپایی، انگلستان سهم بیشتری را در نوشیدن چای داشت.
بسیاری از ملوانان و تاجران انگلیسی گیاه چای را به عنوان هدیه از آسیا به انگلستان میبردند و اولین چایخانهها در شهر لندن تاسیس شد. یکی از دلایل رواج زیاد چای در انگلستان مربوط به داستان ازدواج شاهزاده «چارلز دوم» با پرنسس «راگانزا»ی پرتغالی است که مشهور است پرنسس به نوشیدن چای علاقه بسیار زیادی داشت و این مسئله موجب شد کم کم درباریان و سایر مردم نیز به نوشیدن چای رغبت پیدا کنند.
اگر بخواهیم درباره ورود چای به ایران صحبت کنیم، زمان دقیق و مشخصی برای آن وجود ندارد. برخی از مورخان معتقدند که ورود چای به ایران به اوایل حکومت صفویان برمیگردد و اولین نشانههای وجود چای در ایران مربوط به قرن شانزدهم میلادی است. در سفرنامهای که «آدام اولئاریس» نوشته است، به وجود مکانهایی شبیه به چایخانه در عصر صفویان اشاره شده است که چای را از کشور چین وارد میکردند و ظاهرا در آن زمان نوشیدنی گران قیمتی به شمار میرفت.
یکی دیگر از گمانههای ورود چای به ایران مربوط به جاده تاریخی ابریشم است که بخشی از مسیر آن از ایران میگذشت و کالاهای تجاری زیادی در این میان رد و بدل میشد که یکی از آنها برگهای درخت چای بود و اولین بذر چای در سال ۱۸۹۹ میلادی در ایران کشت شد. همچنین در زمان قاجار شخصی به نام محمد میرزا قوانلو معروف به کاشف السلطنه (پدر چای ایران) که سفیر ایران بود، سفری به هندوستان داشت و بعد از آن توانست نهالهای درخت چای را از هند به شمال ایران بیاورد و به این ترتیب کاشت و پرورش چای ایرانی در گیلان رونق گرفت.
امروزه ایران، چین، ژاپن، روسیه، ترکیه، مراکش و انگلستان سرانه بیشترین مصرف چای دنیا را دارند و بزرگترین تولید کنندگان چای در دنیا به ترتیب کشور چین با تولید بیش از ۲ میلیون کیلو چای در سال، هند، کنیا، سریلانکا با تولید چای مشهور سیلان و کشور ویتنام هستند. روز ۱۵ دسامبر نیز که مطابق با ۲۵ آذر ماه است، با نام روز جهانی چای در دنیا نامگذاری شده است. در پایان این مطلب توصیه میکنیم حتما یک فنجان چای خوشرنگ و معطر بنوشید!
منبع: فرارو
کلیدواژه: چای قیمت طلا و ارز قیمت موبایل نوشیدن چای گیاه چای درخت چای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۴۲۸۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد
ایسنا/گیلان گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود و پرورش کرم ابریشم و تولید نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد. در دورههای مختلف تاریخ، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود، با انقراض صفویه، نوغانداری افول میکند و از میانه دوره قاجار به سمت مدرن شدن میرود و تا دهه ۶۰ این روند ادامه داشت.
صدای چرخش دوک نخ ریسی با صدای «فاخته» درهم آمیخته و بانوی خانه، پیلههای ابریشم را از هم باز کرده و با سرعت و مهارت، به نخ تبدیل میکند؛ از خاطراتش میگوید:« جوان که بودم، با تابیدن و فروش همین پیلهها برای خودم کلی درآمد داشتم. تازه ما پیلههای نُخاله را میرشتیم، پیلههای خوب را میفروختیم.
پدر من، چهار تلانبار نوغان ( سازههای مخصوصی که برای پرورش کرم ابرایشم استفاده میشد) داشت، نوغانداری زحمت داشت، ولی درآمدش هم خوب بود. یک تلانبار خرج یک عروسی را درمیآورد. تل انبار حداقل دو متر بالاتر از زمین ساخته میشد، با نردبان از تلانبار بالا میرفتیم و روزی سه بار گاهی چهار بار، به کرمها برگ توت میدادیم. آن زمان برق نبود، شب تاریک، با فانوس میرفتیم بالای تلانبار تا برگ توت بگذاریم. از اول بهار تا دو ماه کارمان همین بود. بعد از اتمام دوره خواب، بسته به تعداد تلانبار، ۱۰روز کج چینی (جدا کردن پیله ابریشم از تلانبار) داشتیم.
همه خواهر و برادرها از صبح زود میرفتیم برای جمع کردن و پختن پیلهها. اگر دیر میجنبیدیم، کرم، پیله را سوراخ میکرد، باید سریع پیله را میانداختیم در آب جوش و نخ میگرفتیم. هرکدام خوب بود، میفروختیم و هر پیلهای که ضعیفتر بود، با دوک دستی برای مصرف خودمان نخ میرشتیم. با این نخ لباس میبافتیم، چادرشب میبافتیم برای دوخت خیاطی استفاده میکردیم. خلاصه نوغانداری همهاش سود است، اما به شرطی که خریدار باشد. »
نقی کاظم نژاد، یکی از تولیدکنندگانی است که هرسال تل انبار میگذار و میگوید: «من از بچگی در این باغ توت بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا روستای یعقوبیه، درخت دیگری جز توت نبود. دو ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری میگذشت. نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. ابریشم هم مانند کنف از بین رفته، بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم. گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرآیندی از آن نخ میگرفتند.»
از میان باغ توت به سمت تلانبار میرویم و او شیوه نوغانداری را توضیح میدهد: «طول نوغانداری حدود ۳۵روز است. هفته اول اردیبهشت که تمام شد، تخم را به صورت جعبهای از اداره نوغان میخریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم میکنیم. در مدت دو تا سه روز لارو بیرون میآیند. سپس، برگ توت دادن را روزی سه بار شروع میکنیم. ۱۰ روز بعد کرمها را میآوریم روی تلانبار؛ تلانبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. بعد از این، برگ توت خوردن بیشتر میشود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد.
خواب اول بعد از سه روز، یعنی سه روز پیوسته برگ میخورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمیخورد. ما میگوییم خوابیده است. بعد تغییرشکل میدهد که ما نوغاندارها میفهمیم. دوباره برگ دادن را شروع میکنیم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ ساعت است. یعنی سه روز میخورد ۴۸ساعت میخوابد. بعد از خواب سوم، روی تلانبار گیاهان کرف میریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خود را به برگهای کرف مستحکم کند. بعد از تنیدن پیله هشت تا ۱۰ روز صبر میکنیم، سپس کجچینی شروع میشود و پیلهها را پخته و نخ میگیریم. قبلا تخم ژاپنی، کرهای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغانداران توزیع میشد. تلفاتش کم بود، بازدهی بالا. تخم خوب نباشد، هم ضایعات دارد و هم تلفات. کیفیت ابریشم تولید شده هم پایین میآید. »
بر اساس منابع مکتوب، پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد و گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود. در دورههای مختلف تاریخی، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود و بازرگانان اروپایی از مسیر دریای کاسپین، وارد ایران میشوند و ابریشم گیلان مهمترین کالای تجاری بازارهای ایران بوده و نقش پررنگی در اقتصاد دولت ایفا میکرد.
سود حاصل از تجارت ابریشم، مهمترین عامل توجه دربار صفویه به گیلان میشود. به نحوی که تا پیش از صفویه، گیلان توسط حاکمان محلی اداره میشد ولی شاه عباس صفوی، گیلان را ضمیمه دولت مرکزی کرد تا سود حاصل از تجارت ابریشم به دربار صفوی برود. با انقراض صفویه و آشوبهای داخلی، تولید ابریشم نیز دچار افول میشود. در دوره قاجار، بیماری موسوم به «پبریم کرم ابریشم» از یک سو و سیاستهای استعماری، باعث رکود نوغانداری در گیلان میشود.
از نیمه دوره قاجار و با سفر شاهان قاجار به اروپا، تلاش برای استفاده از الگوهای مدرن برای توسعه نوغانداری آغاز میشود و « به دستور میرزا تقی خان امیرنظام»، تعدادی از هنروران ابریشم کاشان برای آموزش علمی ابریشم بافی راهی استانبول میشوند. در گیلان نیز مدارس ابریشم زیر نظر استادان فرانسوی تاسیس و کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در رشت راهاندازی میشود. این تلاشها سبب شد تا در اواخر قاجار تمایل به مدرن شدن در زمینه ابریشم نیز تاثیر گذار باشد، تا جاییکه آموزش نوغانداری جزء برنامههای آموزشی نخستین مؤسسه آموزش کشاورزی کشور (مدرسه فلاحت در کرج) قرار گرفت.»
مدرن کردن صنعت نوغانداری در دوره پهلوی شتاب بیشتری میگیرد و با دعوت کارشناسان ژاپنی از سوی دولت، اقدامات موثری در اصلاح باغهای توت و مزارع پرورش کرم ابریشم انجام میشود. این روند تا دهه ۷۰ ادامه مییابد اما عوامل متعددی از جمله، عدم کنترل واردات نخ ابریشم، خصوصیسازی کارخانههای ابریشم کشی، عدم حمایت از بومیسازی فناوری تولید تخم نوغان هیبرید و... کمر صنعت هزار ساله نوغانداری گیلان را میشکند.
برای نسلی که دوران شکوفایی نوغانداری گیلان را ندیده است، تصویرسازی ذهنی باغهای توتی که در سفرنامههای دوره قاجار توصیف شده، شگفتآور است. به عنوان نمونه، «کلاویخو» فرستاده پادشاه اسپانیا (۱۴۱۲ م) درباره ابریشم گیلان مینویسد:« همه گونه ابریشم و پارچه ابریشمی آن به سلطانیه و از آنجا به دمشق و دیگر قسمتهای سوریه و ترکیه صادر میشود.» و یا «جوزافا باربارو» (۱۴۱۳-۱۴۹۴ م) سفیر ونیز در سفرنامهاش مینویسد:« در طول کرانه دریای کاسپین شهرهای بسیاری را دیدهام که بهترین پارچه ابریشمی را میبافتند.» همچنین، «نیکلا شانسون» فرانسوی در دربار صفوی، به نقش ابریشم گیلان در اقتصاد ایران و دربار صفوی اشاره دارد و مینویسد: «گمرک گیلان برای شاه هشتاد هزار تومان که سه میلیون و شش صد هزار لیو میشود، عایدی فراهم میکند.»
از این دست گزارشها کم نیستند و برای نسلی که صنعت پرسود نوغانداری را ندیده، تصور اندازه و حجم۴۲۳ هزار مَن کلاف ابریشم سفید سخت است. (هر من معادل ۳کیلوگرم است) سخت است تصور کنی، تولید ۱۰۰۰ بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی یعنی چقدر! ابریشمی که ۸۰ درصد آن توسط مردم گیلان تولید میشد (سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از طریق دریای خزر)
زمانی گیلان بخاطر تولید ابریشم، «دارالمنفعت» نامیده میشد و شهرستانهای لاهیجان و لنگرود بیشترین سهم تولید را داشتند. شهرستان لنگرود در دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بیشترین مشارکت در تولید پیله را داشت و پس از آن شهرهای لاهیجان، شلمان، آستانه اشرفیه، رشت، صومعه سرا، فومن، شفت، بندرانزلی و تالش در پرورش کرم ابریشم فعال بودند. (پیشین)
در حال حاضر نوغانداری افتان و خیزان به حیات خود ادامه میدهد و معدود نوغانداران، با تلانبارهای محدود به شیوه سنتی نوغانداری میکنند. افول نوغاندرای نیاز به آمار و ارقام ندارد و از ویرانههای کارخانه ابریشمکشی شادروان امینالضرب در شهر رشت، ساختمان متروکه اداره نوغان لنگرود و کارخانه ابریشمکشی تعطیل شده موسوم به «فلاطوری» لاهیجان - که توسط یک شرکت یونانی تاسیس شده بود و باغ توت «پرنیان »شهر صومعهسرا - که متروک شده است- وضعیت نوغانداری گیلان آشکار است.
ساختمان مخروبه کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در شهر رشت
انتهای پیام